نقد سریال خاتون

نقد سریال خاتون قسمت 1 تا 13 |نقطه سرسطر؛ وطن!

با تماشای قسمت اول سریال خاتون سعی کردم دندان به جگر بگذارم و چیزی نگویم و ننویسم. با اینکه بازی اغراق شده و اشاره های گل درشت به اصطلاح فمینیستی به شدت توی ذوقم زده بود، ولی ترجیح دادم اظهارنظر را موکول کنم به بعدِ تماشای قسمت دوم و سوم و دست بر قضا از این بابت خوشحالم.

خاتون، یک درام تاریخی است به نویسندگی و کارگردانی « تینا پاکروان ». بازیگرانی همچون نگارجواهریان، اشکان خطیبی، شبنم مقدمی و ستاره پسیانی نقش های اصلی آن را برعهده دارند. (جدول کامل عوامل و بازیگران در ادامه مقاله نقد سریال خاتون قرار گرفته)

مدتی بود که منتظر این سریال بودم. لیست بازیگران سریال هم که به مرور مشخص می شد، کنجاوی ام را بیشتر برمی انگیخت. بالاخره انتظارها به سر آمد و چشم ما به جمال خاتون روشن شد.

تریلر این سریال:

نقد و بررسی سریال خاتون قسمت اول تا هشتم: دریغ است ایران که ویران شود…

در قسمت اول روایت به آهستگی قدم  برداشت و صرف شناساندن خاتون و شرایط زندگی خصوصی و آدم های اطرافش شد. اتفاق خوبی که معمولاً کمتر در سریال های ایرانی می افتد.

از همان قاب اول میزانسن جذابی ارائه می شود. طراحی دکور، طراحی لباس و لوکیشن، کمی فانتزی اما راضی کننده و چشم نواز است. تقریباً همه چیز خوب است به جز گریم؛ که بیشتر زیباست تا رئال. کافیست آلبوم  های قدیمی خانوادگی تان را ورق بزنید و چهره های بزک کرده ی مادربزرگتان را با میکاپ کاراکترهای سریال مقایسه کنید!

روایت در واقع از قسمت دوم و بسیار هم کوبنده شروع می شود. روایت که چه عرض کنم. جنگ شروع می شود. پای ژانر جنگی هم که به میان بیاید، اهمیت حضور تیم فیلمبرداری حرفه ای صدچندان می شود. و چه امیدوارکننده که نام «هومن بهمنش» در تیتراژ باشد. در قسمت دوم تناسب بین قاب های زیبا و درست با ریتم تند روایت، توانست تأثیرگذاری پلان به پلان سکانس ها را بالاتر ببرد و هر لحظه کار حرفه ای تیم را به رخ مخاطب بکشد.

نقد فیلم خاتون - شبنم مقدمی
گریم شبنم مقدمی در سریال خاتون – در نقش فخرالنسا

تیم بازیگران سریال خاتون (برای مشاهده کلیک کنید)

بازیگرنقشبازیگرنقش
نگار جواهریانخاتون بختیاریاشکان خطیبیشیرزاد ملک
میرسعید مولویانرضا فخارشبنم مقدمیفخرالنسا
بابک حمیدیانکمیسر رجب‌افرضا بهبودیدکتر بوکوفسکی
ستاره پسیانیپروینغزل شاکریفهیمه اکبر
رویا نونهالیمهربانومهران غفوریانموسیو
بانیپال شوموناورنگپژمان بازغیسرهنگ سنگری
بیژن امکانیاناسفندیار بختیاریمحمدرضا شریفی نیامیرعظیم
بهناز جعفریرعنافرخ نعمتیسرتیپ آریا
مهران مدیریجهانگیرخان روزبهعاطفه رضویقدرت
سروش صحتاخوانمهدی قربانیفرهاد
مهتاب ثروتیماریشاهرخ فروتنیانفریدون خان
محمد شیریداریوش موفققرقی
مجید نوروزیمرتضیستاره اسکندریریحانه
قربان نجفیآرسن میناسیانپیام دهکردینظربیگ
بابک کریمیحاجی ضرابیآیدا ماهیانیباربارا کوالسکا
کامیار حقییانبهنام شرفیستوان نامجو
مهرداد فتحینادربنیامین نوروزیامیرعلی
علی فروتنمحمود اعتمادزادهمجتبی وحیدیآدامیان
فرزاد نه کاخناوسروان یدالله بایندررضا عباسیگل آقا
سمانه منیریگلیپیمان میرزایینصیب
شیرین محسنیگل خانمماریا شلکنواهلنا
آرنیکا معابیتینامرجان متقی
مجید گیاهچیدیلمی

سایر عوامل (برای مشاهده کلیک کنید)

کارگردان و نویسندهتینا پاکروان
تهیه‌کنندهعلی اسدزاده
آهنگسازکیهان کلهر
جلوه های بصریفرید ناصر فصیحی
مدیر فیلمبرداریهومن بهمنش
تدوین‌محمد نجاریان
توزیع‌کنندهنماوا

نقطه سرِسطر؛ وطن!

از خلال فرم و محتوای آنچه دیدیم، این چنین برمی آید که پاکروان اینبار با دغدغه ی واژه ای، که این روزها رنگ باخته، یعنی «وطن» پا به میدان گذاشته. حکایت، حکایت «عرق ملی» است و «شرافت». با این تفاوت که که ناخدای این کشتی سکان را نه دست رستمان و سهرابان و آرش ها،که دست زنی از تبار سودابه ها داده است. دستِ«خاتون»

نوک اسلحه ی پاکروان نه فقط به سمت دشمن خارجی که اتفاقاً به سمت خیانت کاران داخلی نیز نشانه رفته. حالا اینکه تا چه حد بتواند در این مقوله بتازد و صادقانه و شجاعانه آنچه در حقیقت بوده و رخ داده و در حال حاضر نیز رخ می دهد به تصویر بکشد، رازی است که با دیدن قسمت های بعد برملا خواهد شد.

فعلاً نمی خواهم ذوق زده از صحنه های جنگی که هنوز سروصدایش بیشتر از  تصاویرش است صحبت کنم، اما آنچه دیدیم و شنیدیم امیدوار کننده بود.

خرده پیرنگ هایی که به مرور ایجاد می شوند و گسترش می یابند و شخصیت هایی که هرکدام به اندازه شناسانده و معرفی می شوند، تا کنون اصلی ترین نقطه قوت سریال خاتون بوده است. چرا که هم ریتم کار را بالا برده اند، هم باعث ارائه ی یک دید کلی و همه جانبه از تمام مسائل اجتماعی آن روزهای ایران می شوند. مسائلی چون اوضاع فرهنگی، سیاسی و اقتصادی.

پاکروان با یک تیم کاملاً حرفه ای و بسیار قدرتمند شروع کرده؛ تا ببینیم چه پیش می آید!

همچنین بخوانید : بررسی و نقد سریال جیران

نگار جواهریان
نگار جواهریان در نقش خاتون بختیاری

تحلیل سریال خاتون : یادداشتی بر قسمت پنجم تا هفتم

مرگ تدریجی یک عشق

هرچیز سطحی و کم عمقی، همواره در خطر نابود شدن است. حتی اگر عشقی به ظاهر پر رنگ و لعاب باشد. کافی است طوفانی بوزد و روزگار آن روی نازیبایش را نشان دهد، آن وقت میبینی که چطور هرچه ریشه نداشت، در آسمان به رقص در خواهد آمد. رقصی از سر سرگشتگی.این مقدمه، خلاصه ای بود از آنچه بین «خاتون» و «شیرزاد» در حال جریان است.

تفاوت های فکری اساسی که بین خاتون و شیرزاد وجود دارد تا مدتها یک دیوار نامرئی بین آنها کشیده که با درایت خاتون و سرخوشی های عاشقانه ی شیرزاد تا قبل از اینکه همه چیز به هم بریزد قابل درک نبوده است اما زمانی که موقعیت حادی پیش آید و در پی آن پای اعتقاداتی چون «آزادی و آزادگی» به میان کشیده شود، همین دیوارهای نامرئی چنان موانع فولادینی می شوند که می توانند هر عشقی را به خط پایان برسانند.

خاتون آزادیخواه است و شیرزاد محافظه کار. همین تفاوت نگاه، نقطه عطف روابط عاطفی و زناشویی این دو را تشکیل می دهد.

شیرزاد شخصیت پیچیده و مرزی ای دارد. از طرفی در خانواده ای بزرگ شده است که ثروت و قدرت و خان و خان زادگی، حرف اول را زده و زیر دست مادری سلطه گر تربیت شده. و از طرفی عاشق زنی روشن فکر، تحصیل کرده و مدرن است. یعنی عقل او یک چیز می گوید و دلش چیز دیگری. این رفت و آمد پاندولی بین عقل و دل، او را در تمام تصمیماتش دچار دوگانگی عجیبی کرده است‌. اینجاست که فرد اگر حقیقتاً قدرتمند نباشد برای فرار از فشار روحی، به مستی روی می آورد. به اوهام. به هرچیزی که برای مدتی هم که شده بر چهره ی حقیقت نقاب بزند و از نظر پنهانش کند. بازیگر چنین کاراکتری هم وظیفه ی سنگینی به عهده خواهد داشت. که اشکان خطیبی تا اینجا توانسته از پس این کار برآید.

نقد و بررسی سریال خاتون
تحلیل و بررسی و نقد خاتون

تکلیف نگار جواهریان اما با خاتون روشن تر است. خاتون در ابتدا بخاطر حفظ زندگی اش درمقابل زورگویی های مادرشوهرش کرنش کرده، اما با از دست دادن فرزند و حس طرد شدگی از سمت همسر، دیگر دلیلی برای تحمل این اوضاع نمی ببند. پس طی یک روند خطی جلو می رود و خود واقعی اش را بروز می دهد. اما شیرزاد هنوز نمی داند متعلق به کدوم گروه است و چه باید بکند. پس قطعاً کار خطیبی سنگین تر است.

تا قسمت هفتم، خاتون بیشتر ازاین که زنی با ویژگی های مثبتِ یک زن مستقل و آزادی خواه باشد، یک فرد با اختلال شخصیت نمایشی از آب درآمده. دیالوگ های شعاری، ریتم بیش از حد سریع تغییر کاراکتر و بازی اوِراکت، کار دست تیناپاکروان داده است. درست برخلاف قسمت هشتم که بازی جواهریان به ناگهان به هرآنچه که باید باشد نزدیک و نزدیک تر می شود و بالاخره خاتونی که از سکانس اول منتظرش بودیم ظاهر می شود. سکوت ها، مکث ها، نگاه ها و اشک ها، بالاخره ما را به باورپذیری شدن نقش امیدوارم می کند. گرچه کمی دیر!

اصولاً این بلایی است که دامن گیر اکثر کاراکترهای زن فیلم ها و سریال هایی می شود که توسط کارگردانان زن سینمای ایران ساخته شده اند. اینکه تمام فشارهای روحی و محدودیت های جامعه ای سنتی بر زنان را بخواهی با نقش اول یک سریال یا فیلم نشان دهی، حاصل امر به شدت با کاهش باورپذیری مواجه خواهد شد.

جلوه های ویژه بصری

خاتون سریال چشم‌نوازی است. به تصویر کشیدن مناظر شمال با جنگل ‌های انبوهش و رشتِ همیشه زیبا آن هم در سال‌های سرشار از نوستالژی، توانسته غنای بصری کار را تا حدزیادی بالا ببرد. اما قضیه به اینجا ختم نمی‌شود. با تماشای تیزر جلوه‌های بصری که توسط عوامل سریال بعد از پایان نیم‌فصل اول رونمایی شد، قطعاً ابتدا جا‌خواهید خورد و سپس لذت خواهید برد. طراحی جلوه‌های بصری کار به دست فریدناصر فصیحی در استودیو ایفا صورت گرفته است.

می توانید تیزر کامل کار را در این پست اینستاگرامی تماشا کنید:

در ادامه یادداشت قسمت 5 تا 7: در خاتون فرم و تکنیک حرف اول را می زند!

و اما همچنان برنده ی اصلی سریال هومن بهمنش است و تصاویر دلربایش! حاصل همکاری یک تیم فیلمبرداری کاربلد و دکوپاژ و میزانسن حساب شده ی کارگردان، موجب خلق صحنه ها و سکانس های حرفه ای زیادی در طول سریال شده است. کافی است به صحنه ای از قسمت پنجم سریال دقت کنید تا استفاده ی صحیح از فرم و تکنیک در راستای انتقال محتوا را به نظاره بنشینید:

در این قسمت کمیسر رجب اف با بازی خوب « بابک حمیدیان » به صورت پی در پی خبرهای بد و تکان دهنده ای به شیرزاد می دهد و غیرمستقیم او را تهدید می کند. در واقع هر لحظه گویی ضربه ای کاری تر بر تن نیمه جان شیرزاد وارد می کند و شیرزاد مدام در حال پایین کشیده شدن است. حالا به زاویه ی های انگل شدید دوربین برای انتقال حس سقوط از لبه ی پرتگاه، فضای ضدنور آزار دهنده که حاصل قرار گرفتن پنجره در بک گراند تصویر است و موجب تاریک تر شدن چهره ی شیرزاد و برعکس مشخص تر بودن چهره ی رجب اف شده و همین باعث غالب بودن رجب اف در قاب می گردد، یک راهروی باریک که حس خفگان شیرزاد را دو چندان به مخاطب انتقال می دهد، انتخاب یک پالت رنگی بی روح و در نهایت از همه مهمتر، پایین آمدن آنها از راه پله ها که کنایه از همان پایین کشیده شدن شیرزاد و فرو رفتنش در منجلابی است که رجب اف هرلحظه عمیق ترش می کند، همراه با اکت های صحیح اشکان خطیبی که به درستی به میمیک خفیف صورت و به انتقال حس تنها از طریق چشم ها تمرکز کرده، یک سکانس تک پلانی حرفه ای را به نمایش گذاشته اند.

در انتهای همین پلان، در پایین آخرین راه پله با آخرین تلنگر رجب اف، شیرزاد که گویی دیگر توان ادامه ندارد ، ناگهان می ایستد، موسیقی مرموز و کاملاً متناسب با فضا شروع می شود، کمیسر اما با اقتدار پیش می آید و در جایی نزدیک تر به دوربین قرار می گیرد. شیرزاد برعکس برای لحظاتی در فلویی، در عمق پرسپکتیو و در فضای کوچکی از قاب، قرار گرفته. این قاب تسلط کامل رجب اف بر شیرزاد و درماندگی و تحقیر شیرزاد را نشان می دهد. و در پایان یک زوم ملایم و یک مدیوم شات از شیرزاد برای نشان دادن حالت روحی شکننده ی او بهترین حسن ختام برای این سکانس زیبا درنظرگرفته شده است.

اشکان خطیبی
اشکان خطیبی در نقش شیرزاد

قسمت هشتم و پایان نیم فصل اول سریال خاتون

قسمت هشتم را می توان جزو بهترین قسمت های سریال از نظر کارگردانی و بهترین قسمت از نظر بازی بازیگران دانست. البته که نباید نقش کوتاه اما قوی، همراه گریم خوب از آب درآمده ی «عاطفه رضوی» را در قسمت هفتم نادیده گرفت. اما در قسمت هشتم هم شاهد بازی خوب یکی دیگر از تیم بازیگری سریال به نام « میرسعید مولویان» هستیم که در نقش «رضا فخار» خوش می درخشد و بازی بسیار رئال و پخته ای را ارائه می دهد.

یادداشتی بر نیم فصل دوم سریال

فصل دوم خاتون با یک تغییر اساسی شروع می‌شود. روایت از دل شمال سبز به تهران، یا به قول نویسنده، تهران مخوف منتقل شده و خاتون به خانه‌ی پدری‌اش بازگشته است. به شخصه به عنوان مخاطبی که هیچ‌گاه نتوانسته با کاراکتر خاتون همزاد پنداری کند، به امید این که این شخصیت حداقل با متر و معیارهای زندگی شهری تطابق بیشتری داشته باشد، با ادامه‌‌ی سریال همراه می شوم.

نکته ی قابل توجه تیم بازیگری در فصل دوم، بازی بازیگر نقش رضا، «میر سعید مولویان»، است. رضا کاراکتری بسیار باورپذیر از آب درآمده. دارای ریزه کاری های شخصیتی دلنشین که مخاطب را به راحتی با خود همراه می کند. می توان گفت مولویان از این نظر، در کنار بابک حمیدیان و مهران غفوریان قرار می گیرد.

اگر می‌خواهی قهرمانت احمق جلوه ندهد، دلایل محکمی برای شروع سفر قهرمانانه اش طراحی کن!
از ابتدای سریال آشفتگی ناگهانی خاتون که ناشی از سیلی ای بود که از همسرش خورده، نیروی محرکه‌ی شخصیت، برای تقاضای طلاق و اعتراض و در نهایت فرارش بود. نویسنده آنقدر غرق نوشتن فیلمنامه به نفع خاتون شده که فراموش کرده آن بچه فرزند شیرزاد هم بود، و شیرزاد نیز در آن لحظه سوگ بسیار عظیمی بر دلش نشسته. از آنجایی که ظاهراً علت مرگ پسربچه انتقال بیماری از برادر ناتنی شیرزاد بود و شیرزاد قبلاً خاتون را از رفت و آمد با آنها منع کرده بود، پس به عنوان یک خان زاده‌ی نظامی در سال ۱۳۲۰ اگر چنین سیلی ای نمی زد باید به منطق روایت شک می کردیم.

حتی اگر زمان داستان را به سال ۲۰۲۱ و مکان آن را نیز به یک کشور پیشرفته منتقل کنیم، و فردی در آن اوضاع روحی به صورت زنش سیلی بزند، با یک معذرت‌خواهی اساسی از جانب شوهر و تعهد عدم تکرار آن رفتار، می توان به ادامه‌ی آن رابطه ی زناشویی امیدوار بود. حتی کشته شدن دوست خاتون که دلیل دوم نفرت خاتون از شیرزاد است نیز مستقیماً به دست شیرزاد اتفاق نیفتاد و معاشرت بی محابای خود خاتون باعث لو رفتن مخفیگاه آنها شد و سپس کشتار توسط نیروهای روسی انجام گرفت نه شیرزاد.

به هر حال فیلمنامه لنگ لنگان خود را تا قسمت دوازدهم کشاند و رسید به صحنه ای که قرار بود فریادهای خاتون در مقابل رضا تبدیل به صحنه ای بسیار دراماتیک شود و از خاتون یک قهرمان و از شیرزاد یک آنتاگونیست قوی بسازد. اتفاقی که به هیچ عنوان نیفتاد و دیالوگ به دیالوگ قهرمان در این صحنه از او یک احمق لوس و بی فکر ساخت. بخصوص دیالوگ فاجعه‌ی «من کتک خوردن بلد نبودم!». اولاً که شیرزاد طی یک واکنش هیستریک فقط یک سیلی به او زد. این دیالوگ مناسب آن زمانی است که کاراکتر چندبار مورد آسیب و تنبیه فیزیکی قرار گرفته باشد. دوماً این حرف خاتون حتی نوعی توهین به تمام زنانی است که درگیر زندگی های این چنینی اند و چاره ای جز تحمل شرایط ندارند.

خانم پاکروان، خاتون خانم، هیچ زنی کتک خوردن را بلد نیست. هیچ زنی تحمل تحقیر شدن را ندارد. چرا خاتون در نقش یک تافته ی جدابافته فرو رفته و سانتی مانتالیسم را به حدی رسانده که مخاطب بگوید تو دلت از جای دیگری پر بود، دنبال بهانه بودی و آن سیلی هم شد پیراهن عثمان!

سوماً اگر خاتون تا این حد فدایی مردمش بود، چرا در کنار شیرزاد نماند تا در نقش یک جاسوس اطلاعات نظامی را به دوستان مبارزش برساند؟ این اولین و واضح ترین اقدام زنانی است که در چنین موقعیت‌هایی گیر افتاده اند. اما خاتون چه کرد؟ با ایجاد آشوب و لج بازی های کودکانه همه را به کشتن داد و خودش را نیز آواره ی کوی و برزن کرد. نه خانم پاکروان، احترماً ما نمی توانیم به خاتون به چشم یک قهرمان نگاه کنیم. این دختر بچه هنوز خیلی خام‌تر از این حرف هاست.


مقاله نقد سریال خاتون به صورت همگام با انتشار آخرین قسمت ها به روز رسانی خواهد شد. پس در ادامه پخش این سریال با من همراه باشید و نظرات خود را درباره این سریال در بخش نظرات همین صفحه با من به اشتراک بگذارید.


سایر رسانه ها:

ویکی پدیا IMDB

بخش سوالات متداول (FAQ)

خلاصه داستان سریال خاتون از چه قرار است؟

سریال خاتون بر اساس یک داستان واقعی است که در سال 1320 اتفاق افتاده. داستان این مجموعه حول اتفاقاتی است که برای خانواده ای در زمان اشغال ایران در زمان جنگ جهانی دوم، رقم میخورد....

خاتون از چه پلتفمی پخش میشود؟

سریال خاتون از تاریخ 1400/5/18 از شبکه نمایش خانگی و به صورت اختصاصی از پلتفرم نماوا منتشر میشود.

4.3/5 - (30 امتیاز)

👆به این مقاله امتیاز دهید👆
—- و –—-
نظرات خود را در بخش نظرات با من در اشتراک بگذارید!

اشتراک در
اطلاع از
70 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

سریال تاثیر گذاری بود.ولی برای من قهرمان و عاشق واقعی و جنتلمن شیرزاد بود نه خاتونِ باری به هر جهت و عشق دیده شدن توسط مردان.لزومش چه بود که جلوی کمیسر روسی که در خانه شیرزاد نگاه خریدانه به او انداخته بود بگوید که ما فقط روی کاغذ زن و شوهر هستیم ؟!از نگاه منِ زن، یعنی چراغ زدن و حتی رفتار قاطعانه نداشتن جلو رسپشن و گارسن هتل و رضا…ماشالله زیاد کمبود خواسته شدن داشت.برای ملت؟کدام حرکتش وطن دوستانه بود.او حتی عامل اصلی مردن فرزند خودش ،دوستانش،نظامی انگلیسی ،قدرت و صدها نفر شد.بدون اینکه لحظه ای دلنگران فرزند دوم باشد میتاخت بین دو خواهان خودش رضا و شیرزاد و لذت میبرد…او نه تنها قهرمان داستان نیست بلکه زنی خودخواه و مازوخیسم و سادیسم و دو قطبی با کمبود شدید دیده شدن در مردهاست.عشوه خرکی های به اصلاح مغرورانه اش جلوی نوکران،همکاران همسر،دوستان دایی،رسپشن هتل و رضا و…تنها دستاوردش بود و همینطور کشته شدن صدها نفر بی هدف و بی برنامه.او یک زن احمق بود.

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط شیرین

سلام
واقعا سریال خوبی بود مخصوصا شیرزاد و اون مرتیکه فخار چرا رفته دنبال زن شوهر دار؟
نگار جواهریان بدترین بازیگر تاریخ سینما

شما فکر میکنید نگار جواهریان بد بازی میکنه اما خیلی هم خوب بازی میکنه
اون نقش یه آدم بی احساس و آدمی که عاشق نیست رو بازی میکنه و به نظرم خیلی هم خوب از پسش بر اومده
و شیرزاد که بهتر از همس ولی تموم بازیگران این سریال واقعا بی نظیر بودند رضا هم خیلی خوب بازی کرد اما چون ازش متنفرم به دلم ننشست

خاتون لیاقت شیرزاد رو نداشت و مرتیکه چندش فخارو به شیرزاد ترجیح داد و درضمن شیرزاد عاشقانه خاتون رو دوست داشت و هیچوقت اونو اذیت و زندانی نکرد
خاتون اون رو نمیبینه که شیرزاد حاضر براش جون بده هرکاری واسش میکنه فقط واسه یه سیلی و از سر لجبازی از شیرزاد فاصله گرفت
خاتون شیرزاد رو دوست نداشت چون یه عاشق واقعی هیچوقت به خاطر یه چیز کوچیک نمیذاره بره
خاتون شیرزاد رو در سخت ترین شرایط ول کرد و رفت و با رفتنش اونو تنها تر از همیشه کرد
شیرزاد تنها ترین شخصیتیه که به عمرم دیدم

واقعا شیرزاد عشق من بود و بهرین شخصیت بود و تنها کسی بود که باعث شد من این سریال رو تا آخر نگاه کنم و رضا و خاتون حال به هم زن ترین شخصیت بودند و تنها کسانی بودند که کمی علاقه ی من رو به این سریال کم کردند

خاتون نتونست قهرمان داستان بشه
شیرزاد رو سعی کردند ضعیف و دنبال درجه و شغل جلوه بدن در حالی که اگر شیرزاد ارتشی نظام موجود بود حتما قهمرمانی نشان داده میشد که بین خانواده خودش با یه خرابکار تفاوتی قائل نیست و متعهد به شغلشه!!!
قسمتی که رضا و خاتون تو گاراژ میر عظیم از دست شیرزاد فرار کردن تنها به دلیل اینکه سوییچ ماشین رو پیدا نکرد مسخره نیست؟ اونم از یک سرهنگ!!

آخر فیلمو خراب کرد. میخواست رضا رو بکشه و خاتون و شیرزاد باهم ازدواج کنن و بچشونو باهم بزرک کنن و باید حتما شیرزاد از دهن خوده خاتون میشنید که ایران بچه خودشو نه اینکه رضا گفت خاتون به خاطر ایران تحمل کن و شیرزاد وقتی شنید فک کرد ایران دختر اون مرتیکس و ناراحت بشع و گریه کنه😭😭یه کاری که باید بکنه اینه که فصل ۳ روهم بسازع هم به شرطی که شیرزا و خاتون این دفعه عااااااشقانه باهم باشن و زندگی کنن

واي چقدر اين منتقد مثل من به اين داستان نگاه كرد و نقد كرد من با تمامي حرفهايش موافقم بنظر بنده اگر قهرماني اين وسط باشيد اون شيرزاد است نه خاتون كه تمام كارهايش بي محابا بي فكر بود

سلام من تقریبا بیشتر نظر ها رو خوندم ولی با وجود اینکه خودتون گفتین فیلم رو با دقت نگاه کردید ولی باز هم فکر نکنم با دقت نگاه کرده باشیدچون دلیل فرار کردن خاتون کتکی نبود که شیرزاد بهش زد . خاتون با اینکه شیرزاد این همه اذیتش کرد جلوی همه کتکش زد و توی انبار خونه زندانیش کرد باز هم فرار نکرد . وقتی خاتون زندانی شد شیرزاد با اینکه فرصتشو داشت که هم خودش و هم خاتون رو نجات بده و با هم فرار کنن اما بخاطر شغلش این کار رو نکرد و حاضر شد خاتون رو طلاق بده و به دست کمیسر رجب آف بسپره . توی اون شرایط خاتون چاره ای جز فرار کردن نداشت اتفاقا فرار کردنش نوعی شجاعت بود و اگر به دست رجب آف میفتاد معلوم نبود به چه سرنوشتی دچار میشد . از نظر من تک تک بازیگران این فیلم هم خودشون عالی هستند و هم عالی بازی کردند

کجاش اذیتش کرد و جلوی همه کتکش زد؟؟ اولا جز عشق و محبت هیچی نثار خاتون نکرد و خاتون همش بی توجهی بهش کرد. بعدشم مادر شیرزاد وقتی شیرزاد اومد خونه که پسرش مرده بود گفت همش خاتون بوده که امیر علی مرده و شیرزاد ناخود اگاه یه سیلی بهش زد و بعدشم گفت که من اشتباه کردم اما ازجایی که خاتون خیلی مغرور و خود خواه بود نبخشیدش و درضمن خودش رفت توی اون اتاقک زندگی کرد. کلا الکی الکی ازهم جداشون کرد تینا پاکروان.

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط Faezeh

اصلا از کاراکتر خاتون خوشم نمیاد. مغرور و خودخواه

واقعا تینا پاکروان دیگه شورشو دراورده،توی قسمت ۱۹،اول رضا رو به شدت میزننش بعد یه سر هم شیرزاد میزنش،بعد دیگه جونی براش قاعدتا برای این لاغر مردنیه نحیف نمیمونه،بعد خیییلی مسخره فرار میکنه و درجااااا هم با این حالش میرسه به گاراج میر عظیم بعد وقتی خاتون رفته برا رضا حیف نون پنی سیلین بیاره،آژیر خطر رو زدن و تمام نیروها ریختن تو اون بیمارستان، اونوقت پشت اون پله ها هیچ کس اونو نمیبینه🙂خیییلی برام جالبه. کلا همه سکانساش مسخره شده. نمیدونم آخرش میخواد چکارش کنه. فقط قصد حال گرفتن مارو داره با این فیلم ساختنشو با این بازیگر انتخاب کردنش. حد اقل به جای رضا باید یکیو انتخاب میکرد که خییلی از شیرزاد جذاب تر و بهتر باشه که لااقل حالت بهم نخوره. اصلا این رضا بلد نیست بازی کنه با این چهره زشتش و شیرزاد رو هم حروم کردن تو این فیلم حیف شیرزاد نیست!!!

خاتون هم انگار نه انگار بابای بچشه که تو شیکمشه.اصلا این فیلم هیچیش رو اصول نیست

فیلم خاتون واقعا داره شورشو درمیاره،رضا همینجوری از زمین و زمون شرایط براش مهیا میشه و فرار میکنه و اصلا هم وقتی میزننش از حال نمیره و صگ جونیه،بعد با این هیکل نحیف و لاغر مردنیش. اصلا تینا ریده تو حالمون با این بازیگر انتخاب کردنش. مرتیکه زشته دهن باریکه دهن چال،اصلا اینو چطور راه دادن بیاد تو سینما!!!اشکان رو هم خراب کردن تو این فیلم. حیف اشکان نیست؟؟؟

نقدی بسیار شریف و محترم بود.
بازی نقش اول زن افتضاح اندر افتضاح است
و آناهیتا درگاهی بهترین گزینه برای نقش خاتون بود.

واقعا براتون متاسفم با این فیلم نامتون که انقدر یک مرد نظامی رو ضعبف نشون دادین که اون دختر ولگرد و اون انجوجک برن تو خونش و بهش سیلی بزنن و هیچ حرفی نزنه واقعا میخوام ببینم اخر این مسخره بازی چی میشه واقعا پیش خودش چی فکر کرده که فصل دوم ساخته انجوجک هم واسه اون زردول زیاده که دختره مثل سگ هار خودشو میندازه این وسط و عملیات های مزخرف و پسره هم خوشش میاد من فقت به خاطر اقای خطیبی دارم این فیلم رو نگاه میکنم

موافقم اين فيلم جنبه ي منطقي و نگاه زماني و تاريخي به مواضع نداره

واقعا👌🏻👌🏻👌🏻اصلا این فیلمو خراب کرد. منم فقط به خاطر خطیبی میبینمش. این فیلم فقط با خطیبی قشنگ شد وگرنه بقیه بازیشون دوهزار هم نمیرزید. آخرشم خطیبی رو واقعا خووووب و درخشان نشون نداد. همش رضا اوسکل رو درخشان نشون میداد. هرچی شیرزاد خودشو کشت واسه خاتون. خاتون خو نمیدونم خوشش ازچیه این مرتیکع میومد

واقعا منم فقط و فقط وفقط به خاطر شیرزاد نگاه کردم

خیلی ممنون بابت سریال زیبا و بازیگران دوست داشتی و اندر کاران پشت صحنه و……

اول شیرزاد دوست داشتنیه بعدشم خاتون.رضا که اصلا اسمشو نیار😂😂

عالی مخصوصا اول سریال چون دو عاشق باهم بودند یه حس زیبا متفاوت ولی متاسفانه چند قسمت بعدش ناراحت کننده بود

سلام،نقد و بررسی بسیار عالی بود😊
و منم هم واقعا موندم که چرا خاتونی که از اول یک زن بساز و مثلا عاشق شوهر و زندگیش بود و به شوهرش وفادار بود،چرا یکهو زد به سرش که طلاق بگیره و از شیرزاد فرار میکنه و دیگه شیرزاد رو دوست نداره. و اینکه در فصل دوم، خاتونی که تازه از شوهرش طلاق گرفته و بچش مرده و زندگیش از هم متلاشی شدع و دنبال پدرش میگرده و مثلا شخصیتی مغرور داره، خیلی سرییییع،هنوز به دوسه روز نکشیده، عاشق یه شوفره بد قیافه بد هیکل میشه!؟!

و اینکه دوستان میگن اشکان خطیبی مناسب این نقش نیست،کاملا مخالفم،واقعا واقعا واقعا اشکان خطیبی این نقش رو بسسسیار عالی بازی میکنن،اونقدرعالی و زیبا و حرفه ایی که من این سریال رو فقط به خاطر اشکان خطیبی میبینم و همچنین اقوام و دوستانم.

و یک سکانس های بی معنی که دارع این سریال،این هستش که، چرا خاتون بچه شیرزاد رو بدون اطلاع شیرزاد میخواد بندازه!و میگه این بچه به شیرزاد هیچ ربطی نداره!!آخه مگه میشه،این طرز فکر واقعا خیلیییی مسخرس(و جالب اینجاست که میخواد به رضا فخار بگه اگه من و این بچه رو باهم قبول داری که بزارمش و اگه قبول نداری که بندازمش(الان نظر شیرزاد اینجا کشکه ؟؟))

من موندم تاثیر خاتون در تاریخ ایران چیه.
متاسفم .
همیشه همین جوری بوده .یک خانومی که شوهرش خوبه طلاق می‌گیره و میچسبه به یک مرد بیسواد بی خانواده و بیکار

نقد خوبی بود این سریال نقاط قوت بسیاری داره ولی من هم دقیقا با قهرمان نشون دادن خاتون مشکل داشتم و اینکه خاتون با لجبازی منجر به کشته شدن دوستانش شد و اینکه اون سیلی واقعا بهانه بود البته هر شخصی اشتباهات و نقاظ ضعف داره و خاتونم ازین نقاط ضعف بهره مند هست ولی کلا ما همیشه احساس می کنیم شخصیت اول هر فیلم و قهرمان اون قصه بی اشتباهه و باید این باور رو در مورد خودمون اصلاح کنیم

نقد و تحلیلتون عالی بود دقیقا منم همین حس رو توی این قسمت های اخیر پیدا کردم حس و رفتار خاتون دوگانه شده
طبق اون چیزی که اول سریال دیده بودیم رفتار الانش من رو درگیر این زود باوری ها و یه جورایی زده کرد

سلام به نظر من نگار جواهریان گزینه خوبی برای نقش زن وطن پرست نبود چون خود ایشان حاضر نشد دخترش رو در ایران به دنیا بیاره و ترجیح داد دخترش شناسنامه کانادا را داشته باشه پس نمیتونه لیاقت نقش خاتون را داشته باشه

هم خاتون هم رامبد

خیلی تحلیل جالبی بود 💪🏻
یه مساله ای خیلی به چشم میاد علی رغم اینکه فیلم انگار میخواد خاتون رو خیلی وطن پرست نشون بده ولی درواقع تقریبا تمام کارهای خاتون به خاطر خودشه
من حس وطن پرستی خاصی و یا حتی همدردی زیادی از این شخصیت دریافت نمیکنم

سریال بی محتوا شعاری

بنظرم شخصیت خاتون برای نشان دادن یک زن شیرزن وعاقل برعکس عمل کرده وبیشتریک شخصیت مغرور بیفکروحرص درارنشون داده شده که خیلی بچه گانه عمل میکنه وفقط لوس وسرد بازی کرده واقعا نقش خاتون رواکثریت دوست ندارن

بازی حمیدیان ترکیبی از گای پیرس در فیلم outlaw و کریستوفر والتز در لعنتی های بی ابرو هست

چه نکته های جذابی توی نقد و بررسی هاتون میگین. من به فیلمنامه نویسی علاقمندم و میخام برم دنباالش.
چیزای زیادی یاد گرفتم.دمتون گرم

بسیار تعجب میکنم که از طراحی لباس و فضاسازی اسم بردید و تمجید کردید ، این سریال در این زمینه یک تراژدی به بار آورده است . حتی اگر مخاطب یک سرچ ساده در مورد یونیفرم هایی که ارتش های آن دوران ، یعنی دوره جنگ جهانی دوم ( بالاخص ارتش شوروی) استعمال می کرده اند هیچ خبری از یونیفرم های سبز لجنی و کلاه های کامپیوزیت سال 2020 ( که وقتی در تریلر این را دیدم خشکم زد) نبوده است، حتی در مورد انتخاب تسلیحات کارکتر ها که میتوانست بسیار زیرکانه و دقیق استفاده شوند نیز بسیار کودکانه برخورد شده و طیف عجیبی از سلاح های شرق و غرب مشاهده میشود( امثال رایفل ام 14 امریکایی ، ام 2 انگلیسی و چندین رایفل ساخت روسیه) که به خودی خود بسیار تعجب آور است و این خود نشانی از ضعف فیلمسازان این سریال است و
و برخورد بسیار ناآگاهانه با ریزجزئیات مهم و مستند که میتوانست سریال را به اوج ببرد. .سریال تراژدی خالص است!

این رفتار کاملا پذیرش بود، (جالب بود، در کامنت‌های اینجا خواندم که قضیه اصلا به این شوری نبوده) اما اگر کار یک

سلام. من هم در مورد بازیگر نقش شیرزاد (آقای اشکان خطیبی) در مورد نظر دوستی که در مورد جثه و فیزیک ایشون گفته بودن بشدت موافقم. این اسمش کلیشه نیست اما تصور از یک فرد نظامی شخصی بلند قدتر هست که اقتدار رو به نمایش بگذاره. به علاوه با احترام گاهی بازی یک بازیگر آنقدر خیره کننده و فوق العاده هست که از یکسری مسائل حاشیه ای میشه چشم پوشی کرد و در واقع قوت بازی این ضعف ها رو می‌پوشاند اما با احترام بازی آقای خطیبی آنچنان نیست که فرد دیگری با شرایط فیزیکی مطلوب تر رو نشه در ذهن جای ایشون گذاشت و میشد بازیگران توانمند دیگری رو جای ایشون با فیزیک مناسب تر می‌گذاشتن. بازی خانم جواهریان هم با احترام نمی‌پسندم.

برای من این شخصیت خاتون قابل تحمل تره تا اون مادر شوهر کینه ای بد ذاتش که چقدر احساساتشون بد و خبیثانس و فقط دوس دارن به بقیه ظلم کنن و بقیه رو بزنن من از این شخصیت مهربون و احساسی خاتون خوشم میاد چونکه شخیصت باطنی و رفتاری و نوع طرز فکر و دیدگاه آدم ها خیلی باهم متفاوته من تو این سریال واقعا حالم از هرکی شخصیت بد منفی ظلم گو ستمگر داره حالم بهم می خوره و از کسایی مثل خاتون خوشم میاد که مهربوووون دلسوز احساسی شجاععع هستن بمیرم براش که تو اون خونه چی کشید از دست مادرشوهر بدجنس کینه ای و بد ذاتش که دوست داره با بقیه بدرفتاری کنه و اونارو با لگد بندازه بیرون من درکش کردم چون شخصیت منم مثل خاتونه 😍😍 ولی موافقم که بازیشون یخ و بی روحه ولی آفرین که تو این موقعیت خطرناک خودشو ترسو نشون نمیده خودش رو هم درد بقیه و دلسوز نشون میده انقدر که بقیه خائن جاسوس ظلم گر و به فکر خودشونن و خیلی هم ترسو انددددد چقدر احساس خیلی راحتی و خوبی میده وقتی شخصیت خودت رو انقدر خوب نشون بدی ولی بقیه کاراکتر ها حالمو بهم میزنن دوجا خیلی احساسی شدم یکی اینکه برادر ناتنی سرهنگ ملک مرد یکی هم پروین بیچاره ها 😭😭😭😔😔

راستش نقدتون خوب بود اما تاجایی که اومدید از شخصیت خاتون صحبت کردید
اختلال شخصیت ؟!!! کجای سریال خاتون اختلال شخصیت داره
خاتون بخاطر پدرش با شیرزاد ازدواج کرد و کم کم عاشقش شد مادرشوهرش باهاش خوب نیست کم کم خسته شد از اینکه شوهرش همه ش سرکاره و آزادیش کمه به راحتی نمی تونه بیرون بره اما بخاطر بچه ش تحمل کرد وقتی بچه مرد خاتون که میبینیم تو سریال شخصیت قوی داره آزادیخواه و تحصیل کرده است رو شیرزاد توی جمع زد تو گوشش تو گوش زنی که عزاداره این حرکت شیرزاد بنظرتون درست بود معلومه که نه !!!
خاتون خسته شده از دست شیرزاد و کاراش و توی دیالوگ هاش میتونید منظورش بفهمید و حسش درک کنید
اما در عین حال عاشقش هم هست
رفتار خاتون تا اینجای سریال که
من دیدم هیچ اشتباه نبود جز جایی که جلوی سرهنگ روسی و ایرانی گفت ما ازهم طلاق گرفتیم فقط روی کاغذ نیس با این که مورد پسند نیس شاید این حرفش اما خاتون باید درک کرد که تو این لحظه عصبیه مثل اینکه دوستش از دست داده پسرش مرده خبری از باباش نیس شوهرش رفتار خوبی باهاش نداشته مدتیه ازادی ش نداره معلومه دوست داره عصبانتیس خالی کنه
اما بازی نگار جواریان
بنظر من اون دروان که بازیگرا اکت زیاد میرفتن داخل اجرا یا احساس زیاد دیگه داره تموم میشه چون توی زندگی واقعی ما برای بیان احساسمون اون هم اکت نمی ریم و توی بازهای جدید دنیا هم میبییم که سبک بازیگری داره عوض میشه
نگاه خیلی مهم تره من نمیگم نگار جواهریان عالی بازی کرد اما بازی متوسطی ارائه کرد
* بعد مدت هاست که دارم یه سریال ایرانی واقعا بطور جدی دنبال میکنم و بازی و بازیگراش به دلم میشینن و اون تم خشک و نچسب سریال های ایرانی جدید نداره

چرا این بازیگران اینقدر یخ و بیروح بازی میکنند ؟!! نگار جواهریان در تمامی صحنه ها ، یک شکل و یکجور بازی میکنه و حرف میزنه !! مثل رباط !
چه در خونه ، چه در زندان ، چه وسط جنگ !!
چه حتی وقتی از بیهوشی بلند شده !!
بجای اشکان خطیبی باید یک بازیگر درشت هیکل تر انتخاب میکردن ! خطیبی ریزنقشه و هیبت یک نظامی خشن رو نداره
شبنم مقدمی هم در این سریال خیلی خنثی است
فقط فرهاد خوب و با احساس بازی میکنه
و البته بابک حمیدیان هم همینطور

سلام نقش بابک حمیدیان بسیار عالی است و گریم خوبش تاثیر و باورپذیری نقشش را تقویت کرده. اشکان خطیبی در ابتدا ضعیف بود ولی بمرور دارد هویت اصلی خودش را پیدا میکند ولی نگار جواهریان بنظرم تا اینجا بزرگترین نقطع ضعف سریال است. زنیکه که قرار است محور داستان باشد و قطعا یک قهرمان بسیار خطی و ضعیف بازی میکند و دیالوگهاش هرچند خوب نوشته شدن اما درنهایت ضعف و سستی و یکنواختی بیان میشن. وقتی این چند قسمت رو دیدم با خودم گفتم بازیگران نقش شهرزاد، بی بی مریم و بانوی عمارت شاید برای این نقش بسیار مناسبتر بودند و نقش را باورپذیرتر میکردند

سلام. بنده هم معتقدم این سریال حداقل ۴ قسمتی که دیدم مایه تاریخی اش کم است و گویا فقط یک شبح از تاریخ سال ۱۳۲۰ است. البته تا اینجا که دیدم. منم خواستار یک سریال تاریخی بودم تا سریال سرگرمی و درام یا هر چیز دیگری. منم فکر می کنم در زمینه نقش خشن روسها با مردم گیلان کمی اغراق شده. بجز شهادت جمعی از پرسنل نیروی دریایی و سروان شهید بایندر بعید است خیلی سایر بخشهای ارتش جانفشانی کرده باشند و اینقدر بار مقاومت وطن پرستانه آنها هم بعید می نماید. پدر من که خود یک گیلانی است و هنوز هم در قید حیات است و حضور ذهن بسیار خوبی دارد و در دوران اشغال رشت در سالهای دهه بیست و بعدها یک کودک بوده چنین خشونتی از سمت روسها رو بیاد نمی آورد و حتی داستان تصادفش با خودروی روسها و رفتار خوب آنها با مردم عادی رو بیاد داره. البته قصد من تبرئه روسها نیست و من از نقش روسها و خباثتشان در تاریخ این مرز و بوم متنفرم.

سلام. با کمال احترام، خودم گیلانی هستم و تا آنجایی که می دانم نفرت زیادی نسبت به زمان اشغال روس ها در قوم ما وجود دارد. من از مادربزرگم داستان بدرفتاری های روس ها با مردم بومی رو شنیدم؛ به طوری که مردم دخترهای کوچکشون رو رختخواب ها قایم می کردند و داراییشان را در دیوار. روایت درگیری شدید بین گیلانی ها و روس ها هم وجود دارد. در منطقه ای از رودسر، حتی داستان مردی زبانزد است که شب ها روس های مست را به پل چوبی داخل جنگل می کشاند و از آنجا به رودخانه پرتاب می کرد.

ببخشید بابت تعدادی غلط در تایپ مطالبم. متاسفانه فراموش کردم پیش از ارسال ادیت کنم

کپی کردن از سناریو ها و کاراکترهای فیلمهای هالیوودی در سینمای ایران اتفاق جدیدی نیست. ایندفعه‌ یادی شده تر اسکارت اوهارا و ملینی همیلتون در بر بادرفته. خاک بر سرتون که با این همه دشمنی با دنیای غرب ۲۴ ساعت دارین اداشون رو در میارین 😂

ممنون از نقد شما.
اولین خواسته سازنده به نظر میرسد سرگرم کنندگی داستان باشد ولی فکر میکنم شاید مخاطبانی مثل من باشند که زمانی رو که برای دیدن این سریال میگذارند به جز سرگرم شدن هدفهای دیگری چون دیدن تصویری تاریخ رو هم ممکنه دنبال کنند. ولی در داستان بار دراماتیک بر بستر تاریخی غلبه کرده است و از واقعیت های تاریخی دور شده. یکیش همین خشونت روسهاست که بنظر نمیرسد واقعیت تاریخی داشته باشه.

تحلیل ارائه شده خواندنی بود و جالب و نقطه ضعف فیلم بازی بی روح و کلیشه ای نگار جواهریان هست واقعا بد بازی می کند حتی دیگر رغبتی برای دیدن این سریال ندارم چون واقعا تماما شعاری هست همچنین اون خانم دوستش همینطوری است تنها اشکان خطیبی هست که وزن سنگین سریال می باشه و خوب بازی می کند ای کاش نقش مقابلش نگار نبود
ر

خیلی عالی

تحلیل شما از سریال خاتون بسیار خوب بود. امیدوارم این سریال هم مثل زخم کاری روند خوبی رو داشته باشه. من قبلا فیلمی از تینا پاکروان ندیدم ولی شنیدم که چهره موفقی تو سینما و تلوزیون بوده . تیم سازنده سریال از بازیگرا تا فیلمبردار و موزیسین و همه کاملا حرفه ای و پرسابقه اند.

70
0
دوست داریم نظرتونو بدونیم، لطفا دیدگاهی بنویسیدx