امسال نیز «مسعود کیمیایی» با سینمایی « خائن کشی »، در گونه ی اکشن جنایی سیاسی، در جشنواره ی فجر چهلم حضور یافت. فیلمی که یکی از پربازیگرترین فیلم های جشنواره بود و نام بسیاری از چهره های مشهور سینما در لیست بلند بالای تیم بازیگران به چشم می خورد.
مهران مدیری، امیر آقایی، پولاد کیمیایی، فرهاد آئیش، رضا صادقی، پانته آ بهرام، سارا بهرامی، علی اوجی و نرگس محمدی از جمله بازیگران این فیلم هستند.
ویدیو نقد و بررسی فیلم خائن کشی از کانال یوتیوب وصاله لطیفی :
داستان فیلم در گرماگرم ملی شدن صنعت نفت و درباره ی گروهی سارق است که آرمان های ملی گرایانه ای در سر دارند.
فیلم از همان صحنه ی اول واجد تمام المان های تکراری سینمای کیمیایی است. رفیق، اسلحه، تیزی، خون، دیالوگ های پرطمطراق و بازی های اگزجره. در واقع فیلم ملغمه ای است از قیصر، رضا موتوری، گوزن ها، ضیافت، سلطان، مرسدس، اعتراض، سربازهای جمعه و…. این همه هست و هیچ نیست.
بیشتر تمایل دارم فیلم را توصیف کنم تا بررسی یا حتی نقد. چرا که فیلم تنها به قدم زدنی در لابه لای سکانس ها و پلان های تمام فیلم های من قبل از این فیلمساز می ماند. در حین تماشای فیلم حس مردی را داشتم بارانی پوش و کلاه شاپو به سر، با سیگاری خاموش بر گوشه ی لب، در دل شب های طهران، که در کوچه پس کوچه های ذهن آشنای کیمیایی پرسه می زند و بر سر هر پیچ تصاویری آشناتر، از سالیان دور پرده ی نقره ای می بیند و کمی بعد از جلوی چشمانش محو می شوند. بدون هیچ پیوستگی ای و بدون هیچ رشته ای که این دانه های تسبیح جدا افتاده را به هم وصل کند.
همچنین بخوانید: فیلم های جشنواره فجر 1400
اولین قدم برای تماشای فیلمی از دیار کیمیایی این است که بپذیری آدم های قصه های او تنها در ذهن خودش وجود خارجی دارند. آدم هایی که تیر می خورند و خم به ابرو نمی آورند و در همان حال همچنان به گفتن دیالوگ که نه! به سرودن شعر ادامه می دهند. آدم هایی که نه غذا می خورند و نه خرید می کنند و نه هیچ کار معمول دیگری انجام می دهند. تنها بارانی می پوشند و تیزی می کشند و دنبال فرصتی هستند تا جانشان را برای رفیقشان بدهند. فضاسازی ای که به شدت از رئالیسم دور می شود و گاهی به فانتزی و حتی کمدی ناخواسته تبدیل می گردد.
خائن کشی تمام این موتیف ها را در حداعلای خود دارد. فیلمی به شدت ابتر. ناتوان در انتقال روایت، ناتوان در ایجاد ارتباط حسی با مخاطب و ناتوان در شناساندن شخصیت ها.
چند فرد جوان و میانسال دور هم جمع شده اند. نه شخصیتی شکل گرفته نه تیپی ساخته شده. تنها ماکت کاراکترهاست که نگاه ما را دنبال خود می کشد. البته اگر موفق شود بکشد. همه چیز گُنگ است. روایت گنگ است. منطق فیلمنامه گنگ است. خیلی جاها که اصلاً منطقی وجود ندارد. قهرمان و ضد قهرمان گنگ است. حتی آن مصدق بخت برگشته هم گنگ است. چنان گنگ که گاهی با خود فکر می کردم نکند صدا به گوشم نمی رسد. گوشم را تیز می کردم. حواسم را جمع می کردم بلکه دستم بیاید حرف فیلم چیست. اما چند دقیقه بعد دست از این تلاش بی ثمر نیز برمی داشتم.
- همچنین بخوانید : نقد فیلم دسته دختران
- همچنین بخوانید : نقد فیلم ملاقات خصوصی
- همچنین بخوانید : نقد فیلم شادروان
چون تو هرچقدر هم سعی کنی نمی توانی تمام مدت فیلم، خودت را به دیالوگ ها بچسبانی بلکه چیزی عایدت شود. فیلم خوب فیلمی است که خودش قلابش را به ذهنت بیندازد. و تو حتی اگر بخواهی هم نتوانی از روایت کنده شوی. نه اینکه هر چند دقیقه یکبار به خودت نهیب بزنی که ای بابا حواسم را بیشتر جمع کنم بلکه بفهمم در فیلم چه می گذرد.
این فیلم خسته است. خیلی خسته تر از آن که سعی کند حرفش را به مخاطب بگوید یا داستانی تعریف کند. قلاب انداختن که پیشکش!
اما فیلم نقاط قوت خوش رنگ و لعابی هم دارد. طراحی دکور، فیلمبرداری و اصلاح رنگ و نور غنای بصری زیادی به فیلم داده است. شیره کش خانه ی به تصویر کشیده شده، خانه ی جمعی، خانه ی دکتر مصدق و کوچه و خیابان های تهران قدیم می تواند ایجاد کننده ی حس نوستالژی قوی ای در مخاطب باشد. اما چه فایده که هیچ استفاده ای از این نکات در راستای فرم و محتوای فیلم نشده و این نقاط قوت که وصله ی نچسبند، به تن فیلم زار می زنند.
می ماند بازی بازیگران که باید گفت من در چهره و اکت همه ی آنها فقط یک فرد را می دیدم. مسعود کیمیایی! طوری که انگار برای همه یک دوره ی همانندسازی گذاشته. آخر با این بازیگران چه کرده اند که هیچ فرقی بین نرگس محمدی و پانته آ بهرام نیست؟ هر دو به یک شکل رجز خوانی می کنند و فریاد می زنند و گریه می کنند. مگر ممکن است؟! سام درخشانی صدایش را به طرز مضحکی خش می اندازد و سارا بهرامی تا می تواند به افق خیره می ماند. در این میان دست مریزاد به امیر آقایی و حمیدرضا آذرنگ که از این آشفته بازار سربلند بیرون می آیند. نقش مهران مدیری هم اگر تکرار مکررات نبود، به دل می نشست.
همچنین بخوانید : نقد فیلم مرد بازنده
در خائن کشی نه فرم در اختیار محتواست، نه محتوا در اختیار داستان. هر چیزی ساز خودش را می زند. سکانس ها و صحنه ها پشت سرهم بی ربط و ناگهانی، درست مثل اسب سواران انتهای فیلم وارد می شوند و قبل اینکه توان انجام کاری داشته باشند نقش بر زمین شده اند.
در نهایت اینکه جناب کیمیایی از مردان تأثیرگذار تاریخ سینمای ایران هستند، اما…امایش را خودتان بهتر از من می دانید. من دلِ گفتن دوباره اش را ندارم!
خلاصه داستان فیلم خائن کشی چیست؟
داستان فیلم در گرماگرم ملی شدن صنعت نفت و درباره ی گروهی سارق است که آرمان های ملی گرایانه ای در سر دارند.
بازیگران این فیلم چه کسانی هستند؟
مهران مدیری، امیر آقایی، پولاد کیمیایی، فرهاد آئیش، رضا صادقی، پانته آ بهرام، سارا بهرامی، علی اوجی و نرگس محمدی از جمله بازیگران این فیلم هستند.
بسیار باعث تاسفه چنین آثاری از چنین کارگردانان بزرگ و تاریخ سازی به جا می مونه. ممنون از تحلیل خوب شما
بله قطعا همینطوره. ممنون از شما🙏🏻
واااااای منم فکر کردم فقط من نفهمیدم تو فیلم چیشده
نقد بسیار خوبی بود. فیلم را ندیدم اما با سابقه کارهای دو دهه اخیر کیمیایی و این نمایش شوافگونه عوامل فیلم در تمجید کیمیایی، دستکیرم شد که در روی همان پاشنه همیشگی سینمای اغراق شده کیمیایی میگردد و بیتعارف، مدتهاست، دست کم از سربازهای جمعه، رغبت نکردهام فیلمی ببینم و دیدن سربازهای جمعه هم از سر کنجکاوی بود. کنجکاو یافتن بارقهای از کیمیایی مثلا گوزنها و حتی خاک
ممنون از نگاهتون. چه اصطلاح به جایی! درست فرمودین دوست عزیز.در روی همان پاشنه ی همیشگی می گردد!
میخواستم برم سینما ببینم با این نقد عمرا برم
اصلا دلم نمی خواد اون کسی باشم که مخاطب رو از سینما رفتن منصرف می کنه. ولی خب تا اثر ضعیف نقد نشه جاش رو به اثر بهتر نمی ده. چاره ای نیست.
به نظر من این فیلم باید نماینده ی ایران بشه در اسکار، تا فاصله ی واقعی ما و دنیای سینما مشخص بشه،
حیف وقت، حیف نون، حیف جون
ای بابا. در جمله ی اول خیال کردم جدی می فرمایید. گفتم حالا من چطور این مخاطب عزیز رو از گمراهی نجات بدم؟! که رسیدم به جمله ی دوم و یک خنده ی تلخ از نهادم برخاست.
ممنون از همراهی تون
نقد فیلم خائن کشی عالی بود .مشخصه سینمارو خوب می شناسید .
خیلی ممنون از توجهتون. نظر لطفتونه که می فرمایید سینمارو می شناسم منتهی برای تشخیص کیفیت برخی آثار حتی نیاز چندانی به شناخت بالا هم نیست متأسفانه. امیدوارم دوره های بعدی سطح کیفی آثار بالاتر باشه.
تو خیلی جاها با نظرتون موافقم خانوم لطیفی . نقد به جایی بود
ممنون از نگاه و همراهی تون. 🙏🏻
کاش از آقای کیمیایی سوال می شد که خودشان در زندگی شخصی چه مشکلی را با چاقو حل کرده اند؟