نقد فیلم ملاقات خصوصی

نقد فیلم ملاقات خصوصی

چکیده :

ملاقات خصوصی هم در فیلمنامه و هم در اجرا بسیار کم ایراد است و گاهی به طرز غافلگیرکننده ای جذاب و گیرا. شمس هم از هیجان و تعلیق در روایت، و هم از جذابیت های دراماتیک عشق به خوبی بهره جسته و نگاه و حواس مخاطب را با موفقیت با خود همراه می کند. گاهی تو ناچاری در مقام یک انسان نیلوفری در مرداب باشی. این چیزی از کثافت مرداب کم نمی کند. اما به زیبایی گل نیلوفر می افزاید. به جرأت می گویم فرهاد و پروانه از زیباترین قهرمانان سینمای ما هستند

فیلم ملاقات خصوصی، اولین فیلم بلند امید شمس است که ساخت چند فیلم کوتاه را هم در کارنامه ی خودش دارد. او با اولین ساخته ی خود موفق به حضور در چهلمین جشنواره ی فجر شد. هوتن شکیبا و پریناز ایزدیار بازیگران اصلی فیلم هستند.

تحلیل فیلم ملاقات خصوصی
بررسی و نقد فیلم ملاقات خصوصی ساخته امید شمس

خلاصه داستان:

« دختری مستقل و باهوش از محله های پایین شهر تهران، به واسطه ی فضای مجازی با جوانی که در حال سپری کردن دوران محکومیتش در زندان است آشنا می شود و این آشنایی زندگی او را دچار حوادث تلخ و شیرین زیادی می کند. »

فیلم در گونه‌ ی ملودرام اجتماعی است که در بخش هایی به سمت زیرگونه‌ ی اکشن_زندان نیز کشیده می‌شود. در واقع فیلم با انتخاب دو قهرمان و دو خط روایی، و تلاقی این دو به واسطه‌ ی عنصر عشق، هم زمان درگیر پرداختن به دو فضای متفاوت است. فضای زندان و فضای محله ای جنوب شهری.

ملاقات خصوصی هم در فیلمنامه و هم در اجرا بسیار کم ایراد است و گاهی به طرز غافلگیرکننده ای جذاب و گیرا. شمس هم از هیجان و تعلیق در روایت، و هم از جذابیت های دراماتیک عشق به خوبی بهره جسته و نگاه و حواس مخاطب را با موفقیت با خود همراه می کند.

پریناز ایزدیار در فیلم ملاقات خصوصی
پریناز ایزدیار در نقش پروانه

ممکن است به نظر برخی پرده اول فیلمنامه طولانی تر از حد نیاز به نظر برسد، اما من برخلاف این دوستان معتقدم پرده ی اول این فیلمنامه قوی ترین بخش فیلمنامه از نظر قدرت انتقال حس و مهم تر از آن پیام فیلم به مخاطب است. ادغام کانسپت فضای مجازی در دل فیلمنامه، و نگاهی متفاوت به آن، یکی از نقاط قوت فیلمنامه است که در پرده ی اول هم به درستی زمان کافی برای آن گذاشته شده.

قطعاً این اولین بار نیست که در سینما به مقوله ی فضای مجازی پرداخته اند. اما نگاه یا شیوه ی بیان فیلمسازان من قبل از این بسیار گل درشت و ساختگی بوده. طوری که فیلمساز در ظاهر دغدغه ی فضای مجازی دارد اما در واقع در اجرا یک وصله ی ناجور را ضمیمه ی روایت اصلی اش می کند . طوری که اگر فضای مجازی نباشد هم اتفاق خاصی برای فیلم نمی افتد. اما در ملاقات خصوصی این مسأله با حوصله و خوش سلیقگی هوشمندانه ای در دل روایت حل شده:

مخاطب از نزدیک به تماشای خلوت دو جوان که به اصطلاح امروزی ترها عشق «لانگ دیستنس» را تجربه می کنند می نشیند، بدون اینکه احساس کند فیلم می خواهد درباره ی خطر های این رابطه صحبت کند. بدون اینکه حس کند امید شمس در حال انتقال یک پیام اخلاقی است. خیر، هیچ کدام از این حس های پس زننده در مخاطب ایجاد نمی شود و این مستقیماً مربوط می شود به تیزهوشی و نکته سنجی فیلمساز و لاغیر. تیزهوشی ای اکتسابی که جایش به شدت در سینمای ما خالی است. و من می توانم حدس بزنم چرا شمس این تیزهوشی را دارد اما فلان فیلمسازی که پسر فلانیست ندارد!

همچنین بخوانید : نقد فیلم خائن کشی

همچنین بخوانید : نقد فیلم علفزار

هوتن شکیبا در ملاقات خصوصی
هوتن شکیبا در نقش فرهاد

پاسخش ساده است. چون امید شمس از دل مردم بیرون آمده، در صندلی داغون سینماهای پایین شهر نشسته و در حالی که پایش یخ می زده از این که یک فیلمساز هوش مخاطبش را نادیده گرفته و از موضع بالا با مخاطب برخورد کرده و او را نیازمند پیام اخلاقی دانسته، حرص خورده است. پس یاد گرفته که سینما جای نصیحت و پند اندرز صدا و سیمایی نیست و اگر قرار است پیامی را منتقل کند تنها می تواند با قصه گویی این کار را انجام دهد و بس! اینطور می شود که فیلمی بر اساس اعتماد یک دختر عاشق پیشه به فضای مجازی ساخته می شود اما هیچ کس، تا زمانی که در شرایط مشابه آن دختر یا آن پسر قرار نگیرد یاد پرده ی اول ملاقات خصوصی نخواهد افتاد. و اگر هم افتاد نصیحت کارگردانی که شاید حتی سنی کمتر از خودش دارد توی ذوقش نخواهد زد. تنها در خلوت خودش خواهد گفت:« وضعیت کنونی من چقدر شبیه وضعیت پروانه ی ملاقات خصوصی شده…»

این است که می گویم پرده ی اول این فیلمنامه منحصربفرد است، هم در اجرا هم در فیلمنامه. در صورتی که مشابه پرده های دوم و سوم را قبلاً در کارهای آقای روستایی و پیروان موج روستایی با سطح کیفی متفاوت دیده بودیم.

در ادامه نقد و بررسی ملاقات خصوصی : پایان بندی

من پایان بندی فیلم را هم بسیار دوست داشتم. فیلمنامه به شدت مستعد داشتن یک پایان باز است. یعنی حتی اگر شمس چنین کاری هم می کرد جای خرده گیری نبود. اما او شجاعت به خرج داده و برای کاراکتر تصمیم گیری می کند. از اینجا به بعد متحیرم از نظرات منفی که بر «هپی اِند» بودن فیلم وارد می شود. سوال من این است. دوست عزیز کدام پایان خوش؟ پایان خوشی در کار نیست!

مطالعه بیشتر : نقد فیلم شادروان

نقد ملاقات خصوصی
تحلیل و بررسی – هوتن شکیبا و سیاوش چراغی پور

«خطر اسپویل»

ما در پرده ی سوم کاملاً در خلوت کاراکتر مرد قرار می گیریم. فیلمساز به درستی ما را همراه فرهاد از شلوغی شهر جدا می کند و به جاده های شمال و ساحلی خلوت می کشاند. این قسمت را من بهترین هماهنگی فرم و محتوای فیلم می دانم. او به کاراکتر مرد فرصت تحوّل می دهد. به مخاطب هم فرصت باور این تحوّل را. اینجا بخشی است که اتفاقاً باید ریتم کند شود. باید آمبیانس چیزی جز صدای موج دریا نباشد. درست مانند موج پر آشوبی که در دل این فرهاد کوه کن راه افتاده.

اصلاً فیلمنامه نویسی که بلد نباشد کجا ریتم را تند کند و کجا آرام که فیلمنامه ننوشته، فقط واژگانش را رَم داده تا بتازند. اما شمس آگاهانه یا ناخودآگاه (که البته امیدوارم آگاهانه باشد) یکی از ترمز های خوب سینمایی را برای کاهش ریتم زده.

برگردیم به مبحث پایان خوش فیلم. سوالم این بود که کدام پایان خوش؟

چه کسی پانزده سال زندان را پایان خوش فرض می کند!؟

فرهاد در یک تصمیم حماسی بازگشت تا به همراه معشوق زجر بکشد، تا همراه پروانه در آتش شعله های عشقشان بسوزد. فرهاد و پروانه به پای تاوان عشق نشستند. این پایان بندی شاد نیست. این پایان بندی تلخ و شیرین است! جبر زمانه است. «فلسفه ی عشق» است. این پایان بندی مفهوم زندگی است؛ زمانی که تلخی و سیاهی انسان را محاصره کرده و او چاره ای جز ادامه ندارد.

همچنین بخوانید : نقد فیلم دسته دختران

مطالعه بیشتر : نقد فیلم موقعیت مهدی

فیلم سینمایی ملاقات خصوصی
هوتن شکیبا و پریناز ایزدیار

گاهی تو ناچاری در مقام یک انسان نیلوفری در مرداب باشی. این چیزی از کثافت مرداب کم نمی کند. اما به زیبایی گل نیلوفر می افزاید. به جرأت می گویم فرهاد و پروانه از زیباترین قهرمانان سینمای ما هستند.

البته که گاهی ایراداتی هم وجود داشت که قابل اغماض است. شاید سطحی ترین و ناپخته ترین بخش فیلم صحنه ی اعتراف هوتن شکیبا در دادگاه باشد. اصلاً لزومی به وجود این صحنه ی هجو نبود. به جای این زیاده گویی های کاراکترها می توانست برای مثال با یک نمای لانگ شات بازگشت فرهاد به زندان را نشان دهد و بعد کات بخورد به خلوت عاشقانه ی انتهایی دو کاراکتر. این کار شاید کلیشه به نظر برسد اما همیشه یک کلیشه ی درست، از بدعت نادرست یک قدم جلوتر است.

عملکرد بازیگران

و اما غافل نشویم از بازی عالی هوتن شکیبا که اگر نگاه های پر ابهام و دوگانه اش نبود، کاراکتر فرهاد به راحتی می توانست به جای یک کلاهبردار عاشق پیشه، تبدیل به یک آدم بلاتکلیف یک بام و دو هوا شود. پریناز ایزدیار هم بازی خود را شانه به شانه ی شکیبا جلو می برد. در این میان بازی دو بازیگر به شدت توجهم را جلب کرد و در دلم بارها احسنت گفتم. یکی ریما رامین فر که نقش متفاوتی بازی کرده و بسیار قوی در نقشش فرو رفته و دیگری پسر نوجوان فیلم که یکی از پیرنگ های فرعی مهم فیلم بر دوش اوست. عشق نوجوانی که در نهایت نجات دهنده ی معشوق هم می شود. و پرداخت این پیرنگ چقدر درست و منطقی پیش می رود، گویی که تجربه ی شخصی فیلمساز در این چکش کاری با حوصله دخیل باشد.

همچنین بخوانید : نقد فیلم مرد بازنده

پوستر
پوستر های منتشر شده تا زمان جشنواره فیلم فجر 1400

فقط امیدوارم این کارگردان تازه نفس برای ساخت فیلم دومش، تمام این تعریف ها و تمجید ها را کنار بگذارد و دوباره خود را یک فیلم اولی فرض کند و با همین وسواس و نکته سنجی ولی این بار با تجربه ی بیشتر، حتی فیلم بهتری تقدیم سینمای ما کند.

خلاصه داستان فیلم ملاقات خصوصی از چه قرار است؟

دختری مستقل و باهوش از محله های پایین شهر تهران، به واسطه ی فضای مجازی با جوانی که در حال سپری کردن دوران محکومیتش در زندان است آشنا می شود و این آشنایی زندگی او را دچار حوادث تلخ و شیرین زیادی می کند

عوامل و بازیگران این فیلم چه کسانی هستند؟

امید شمس کارگردان، امیر بنان تهیه کننده و پریناز ایزدیار، هوتن شکیبا، ریما رامین فر، سیاوش چراغی پور، رویا تیموریان، پیام احمدی نیا، شیرین آقاکاشی و حسین پارسایی بازیگران این فیلم هستند. فیلمنامه ملاقات خصوصی با همکاری امید شمس، بهمن ارک و علی سرآهنگ نوشته شده.

5/5 - (3 امتیاز)

👆به این مقاله امتیاز دهید👆
—- و –—-
نظرات خود را در بخش نظرات با من در اشتراک بگذارید!

اشتراک در
اطلاع از
4 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

فیلمش خوب بود بد نبود متوسط رو به بالا اما واقعا باید میذاشتن یجوری یه چیزی یه بایان حقیقتا خوش برای کارکترای اینقدر رنج کشیدمون یعنی فرهاد و بروانه باشه از زندان فرار کنن یه خیر کمک کنه یه اتفاق ناگهانی مثل گرفته شدن فریبا بیفته به هم برسن و ازادی 🙁 اون موقع از شش و نیم هفت امتیاز شخصیم به هشت تغییر میدادم

می ارزید به کل فیلم های عاشقانه ی چند سال اخیر کیف کردم

بسیار عالی بود، پیشنهادی داشتم هر چند حس میکنم این پیشنهاد چندان باب میل شما نباشه خصوصا اینکه سبک کلاسیک نقد به نحو نوشتاری خودش بسیار زیباس ولی چقدر خوب خواهد بود که در یک کانال یوتیوب هم نقدهارو با زبان خودتون به اشتراک بذارید تا بیشتر دیده بشه و البته مزایای دیگری هم خواهد داشت.
با ارزوی موفقیت روز افزون

آخرین ویرایش 1 سال قبل توسط امیر
4
0
دوست داریم نظرتونو بدونیم، لطفا دیدگاهی بنویسیدx